چرا باید در فروشگاه خود دوربین مداربسته نصب کنیم؟
تاریخ انتشار: ۱۴ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۶۶۰۴۱
برای داشتن یک مغازه یا فروشگاه امن، نباید از اهمیت نصب دوربین مداربسته در مغازه غافل ماند.
برای داشتن یک مغازه یا فروشگاه امن، نباید از اهمیت نصب دوربین مداربسته در مغازه غافل ماند.
دوربین های مداربسته با بررسی و زیر نظر داشتن ۲۴ ساعته محیط به تامین امنیت کمک میکنند. دوربین های مداربسته که با عنوان CCTV هم شناخته میشوند، توسط شرکت های مختلف با کیفیت تصاویر متفاوت در حال تولید هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تامین امنیت توسط دوربین مداربسته صرفا یک بخشی از ویژگی های مثبت آن برای نصب در مغازه است. نکات مثبت دوربین مداربسته در فروشگاه صرفا به امنیت محدود نمیشود، بلکه فواید دیگر هم در پی دارد.
نظارت مداومبدون در نظر گرفتن ابعاد و سایز مغازه، در برخی مواقع هرچقدر هم که صاحب فروشگاه حواس خود را جمع کند، احتمال سرقت و دزدی وجود دارد. دوربین های مداربسته میتوانند در گوشه به گوشه مغازه نصب شوند و از کل فضا تصویری جامع برای صاحب مغازه به نمایش بگذارند. علاوه بر این موارد، با متصل کردن دوربین مغازه به گوشی افراد، میتوان در هر زمان تصاویر فروشگاه را دریافت کرد و همه جزئیات را زیر نظر داشت.
حسابرسیتمامی مغازه هایی که در سطح شهر موجود هستند، در طی کل زمان کاری خود دارای مبادلات و خرید و فروش هایی هستند. نصب یک عدد دوربین در بالای میز کار و مکانی که حساب های دفتری در آن نوشته یا کارت کشیده میشود، میتواند در آینده برای مواقعی که قصد حسابرسی یا بررسی دریافتی و پرداختی ها است کارآمد باشد.
ثبت میزان بازدید مشتریهنگامی که دوربین های مداربسته در یک مغاز نصب میشوند میتوانند مشخص کنند که در کدام یک از روزهای هفته یا در چه ساعتی از شبانه روز مغازه بیشترین بازدید و خرید را دارد. این مسئله از جنبه ای دیگر هم موثر است، صاحب مغازه میتواند بررسی کند که با ایجاد تغییرات مکرر در ویترین مغازه، کدام طراحی و دیزان مخاطب بیشتری را جذب میکند.
رفتار صحیح کارمنداننصب دوربین مناسب برای مغازه باعث میشود تا مدیران بررسی کنند که کارمندان رفتاری حرفه ای و صحیح از خود بروز دهند. رفتار مودبانه پرسنل در جذب و نگهداری مشتری بسیار موثر است.
هوش مصنوعیاز اساسی ترین کاربرد های دوربین مداربسته در مغازه این است که تا حد بسیاری از سرقت جلوگیری میکنند. دوربین های مداربسته به نوعی بازدارنده محسوب میشوند و باعث ایجاد ترس در سارقان هستند. اکثر مغازه ها به داشتن یک یا چندین CCTV احتیاج دارند، برخی موارد مانند طلا یا لوازم الکترونیکی فروشی باید نصب تجهیزات امنیتی به ویژه دوربین مداربسته را در اولویت قرار دهند.
برخی از دوربین های مداربسته بنا به الگوریتمی که برای هوش مصنوعی آن ها برنامه ریزی شده است، میتوانند تا حدودی افراد مظنون به سرقت را تشخیص دهند. (منظور سرقت های کوچک مانند برداشتن جنس های مغازه و قرار دادن در جیب است.)
اثبات ادعا
بیشتر مغازه ها و مراکز کسب درآمد، روزانه با افراد بسیاری در ارتباط هستند و چهره های زیادی را در طی روز میبینند. بعضی از افراد سودجو یا کلاهبردار میتوانند برای فروشندگان باعث ایجاد مشکل و دردسر شوند، در این میان برخی ویدیو ها میتوانند مانند یک سند، نقشی موثر و کمک کننده داشته باشند.
ویژگی نصب دوربین مداربسته در مغازهبعد از بررسی اهمیت نصب دوربین مداربسته در مغازه، پرداختن به ویژگی هایی که دوربین مناسب برای مغازه باید حداقل چند مورد از آن ها را دارا باشد، ضروری است.
تشخیص چهرهبه علت تردد افراد مختلف در یک مغازه، تشخیص چهره میتواند به بررسی و زیر نظر داشتن افراد مشکوک کمک کند. بعضی از دوربین ها این قابلیت را دارند که چهره برخی از افراد برای آن ها تعریف شود تا در صورت رویت این افراد گزارش دهند.
رزولوشن تصویرکیفیت جزئیات تصویر بر عهده رزولوشن تصویر میباشد. هرچقدر رزولوشن یک دوربین بیشتر باشد کیفیت تصاویر دریافتی آن هم بیشتر میشود. بین قابلیت تشخیص چهره و رزولوشن تصویر ارتباط برقرار است چرا که هرچقدر کیفیت تصویر بهتر باشد تصاویر افراد هم بهتر مشخص میشود.
ضبط صدا
قابلیت ضبط صدا جز ویژگی های ضروری دوربین مناسب برای مغازه نمیباشد اما بودن آن در مواقعی کارآمد است. در بالا به اهمیت دوربین در رصد و ثبت مواردی همچون اثبات ادعا یا حسابرسی اشاره شد، در اینگونه مواقع اگر از قبل دوربینی نصب شده باشد که دارای میکروفن بوده میتواند کمک بیشتری کند. البته در این زمینه باید این مورد را در نظر داشت که نصب دوربین با قابلیت ضبط صدا در جای درست به دور از تجاوز به حریم خصوصی دیگران انجام شود، در غیر این صورت جرم تلقی میشود و پیگرد قانونی دارد.
ظاهر دوربین مداربستههر بخشی از مغازه با توجه به محیط خود، نیاز به دوربینی دارد که ظاهر آن متناسب با شرایط باشد. برای کنترل محیط اطراف و خارج از مغازه دوربین بولت و برای بررسی محیط داخلی مغازه دوربین دام گزینه مناسبی است. دوربین های پین هول دارای ابعاد کوچکی هستند و آنچنان جلب توجه نمیکنند برای قرارگیری در قفسه ها انتخاب خوبی به نظر میآیند.
بهترین دوربین مناسب مغازهدر بازار هیچ دوربینی با عنوان بهترین دوربین مداربسته برای مغازه وجود ندارد، در نظر گرفتن شرایط و بررسی تمامی جنبه های یک دوربین مداربسته موجب میشود تا افراد برای رفع نیاز خود بهترین انتخاب را داشته باشند. برخی برند ها هستند که موفق شده در بازار فروش خوبی را داشته باشند، در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
سیماران؛ داهوا؛ هایک ویژن؛ بوش؛ هایلوک.در میان برند های بیان شده تنها سیماران یک مارک ایرانی است و الباقی آن ها جز برند های خارجی محسوب میشوند. نکته برتر سیماران در مقایسه با سایر برند ها گارانتی آن است، به علت اینکه این محصول یک کالای داخلی است دارای خدمات پس از فروش تکمیل تری میباشد.
نتیجه گیری
دوربینهای مداربسته به عنوان یک فناوری مهم و حیاتی در مکان های مختلف مورد استفاده قرار میگیرند. با توجه به تنوع بسیار زیاد دوربین ها و نوع به کارگیری هرکدام، اطلاع از انواع دوربین مداربسته و کابرد های آن، میتواند در انتخاب هرچه بهتر آن ها در هنگام خرید بسیار موثر باشد.
برای بهره بردن از مزیت نصب دوربین مداربسته در فروشگاه ابتدا باید دوربین درستی را انتخاب کرد. منظور از یک دوربین درست، لزوما قیمت بالا یا گران بودن نمیباشد، بلکه این مفهوم اشاره به این دارد که CCTV تهیه شده باید بتواند به نیاز های محیط و صاحب مغازه پاسخ دهد. از یک دوربین مداربسته، افراد متفاوت دارای انتظارات متفاوت هستند.
در نگارش این مطلب از مطالب مجله فروشگاه برقیجات استفاده شده است.
برچسب ها: دوربین مداربسته ، فروشگاه امن ، مغازه ، تامین امنیت ، هوش مصنوعی لینک کوتاه خبر: bzna.ir/000T5bمنبع: بازار نیوز
کلیدواژه: دوربین مداربسته فروشگاه امن مغازه تامین امنیت هوش مصنوعی دوربین های مداربسته دوربین مناسب برای مغازه یک دوربین دوربین ها برند ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت bazarnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بازار نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۶۶۰۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روایتی از تاثیرات حضور گشت ارشاد در خیابانها
آفتابنیوز :
فرقی ندارد مغازه، لباس زنانه، مجلسی یا لباس عروس داشته باشد یا روسری و لوازم آرایش، اغلب خالی از خریدارند. فروشندهها اغلب کسل و غمگین به در خیرهاند؛ به محض ورود از جا میپرند، اما بعد از شنیدن این جمله که «خبرنگار هستم» برق از چشمانشان میرود اگر چه در بیشتر موارد، سر صحبت باز میشود منتها برخی با شک و ترس حرف میزنند و برخی هم نه! خیلی راحتتر وارد گفتگو میشوند.
پشت ویترین یکی از همین مغازهها، سفیدی و چین و واچین دامنها و تور عروس، چشم آدم را میدزدد. انتها و پشت لباسهای سفید و براق، دو زن با لباسهای روشن و شاد کنار میز چوبی نشستهاند. عینک به چشم دارند و کوک میزنند. با نخستین پرسش، سر حرف باز میشود و به درازا میکشد. مشتری آنها خاص است و اغلب عروس و دامادها سراغشان میروند البته در حال حاضر به کار بردن فعل گذشته برایشان درستتر است، چراکه این اواخر، تعداد مشتریهایشان بهطور چشمگیری کاهش یافته است.
یکی از زنها که کمی جوانتر است، میگوید که مردم میترسند از اینجا عبور کنند و مسیرشان را عوض میکنند: «مخصوصا وقتی ماشین گشت نزدیک ما میایستد همه میترسند، وقتی هم که عبور میکنند و وارد مغازه ما میشوند، تمام مدت خودمان استرس داریم. وقتی به مشتریها میگوییم که روسری سر کنند به آنها بر میخورد، ناراحت میشوند یا همسرشان ناراحت میشود و از مغازه بیرون میروند، بنابراین خریدی انجام نمیشود. ضمن اینکه خودمان هم مدام استرس پلمب شدن مغازه را داریم. گاهی هم در جوابشان میگویم؛ به ما ربطی ندارد، اما اماکن اگر از اینجا رد شود برای ما دردسر میشود.
زن دیگر که کمی مسنتر است از جا بلند میشود و پارچهای که در میان دستانش دارد را میتکاند تا کیفیت کوکها را ببیند. چشمش به خیابان که میافتد با دست اشاره میکند: «همین الان بازار را نگاه کنید، ببینید که چقدر خلوت است.
گاهی برخی مشتریها از راه دور میآیند و وقتی شرایط را میبینند، برمیگردند و میروند. چند روز پیش مزوندار من از شهرستان آمده بود، ولی وقتی از دور این شرایط را دید گفت؛ نمیتوانم از اینجا رد شوم و به داخل مغازه بیایم، برگشت و رفت. تمام اینها به ضرر ماست و خیلی هم کار بدی است مثلا روسری آدم، کمی عقب برود به آدم بگویند سه میلیون تومان کارت بکش؟! البته برای ما پیش نیامده و تا به حال هم خودمان پلمب نشدهایم، اما قبلا پاساژها و مغازههای دیگری همین اطراف دچار چنین مشکلی شدهاند و چند روزی هم پلمب بودهاند.»
ساعت از ۱۲ ظهر گذشته و پیادهرو هنوز خلوت از زنان است؛ داخل مغازهها هم هنوز خریداری نیست و بیشتر، مردان را میبینید که در حال قدم زدن هستند. ماشینهای سبز و آبی پلیس هم مدام در خط ویژه خیابان ولیعصر در حال حرکتند و حضورشان ملموس است، اما فعلا از ون خبری نیست. مزون دیگری هم که در این محدوده وجود دارد، خلوت است.
فروشنده، نگاهش را که از روی صفحه گوشی تلفن همراه برمیدارد و تازه متوجه من و سوالم میشود و بیحوصله پاسخ میدهد: «بهطور کلی، چون عروسیها کم شده است، بازار ما کساد است و البته شاید در این دو، سه هفته هم ۱۰ درصدی از فروشمان کم شده باشد. بهطور کلی هم بیشتر مشتریها بیحجاب هستند، وقتی هم به آنها هم چیزی میگوییم، بعضی از آنها هم سر میکنند، ولی بعضی از مغازه بیرون میروند و خرید نمیکنند.»
کمی جلوتر آقا اسماعیل به قدری کلافه است که در مقابل سوالها حتی سرش را بالا نمیآورد. سرگرم حساب و کتاب است و میگوید که قبلا یکبار به دلیل گزارش کشف حجاب، مغازهاش پلمب شده و البته حالا هم که چند ماه از رفع پلمب گذشته، چندان اعتقادی به تذکر ندارد: «ممکن است بعضی با حجاب وارد مغازه شوند بعضی هم نه. ما نمیتوانیم به آنها زور بگوییم. وضع اقتصاد که خراب است و این اتفاقات هم مزید بر علت شده و فروش ما را حدودا ۲۰ تا ۳۰ درصد کم کرده است.»
مشکلی جز گرانی نداریم
تا چشم کار میکند جنس در مغازهها و کنار خیابان روی رگالها و میزها خوابیده و فروشندهها یا زیر آفتاب با هم صحبت میکنند یا در حال چانه زدن با مشتریهای بسیار محدود هستند تا شاید همانها که پایشان به بازار و مغازه باز شده از آنها خرید کنند. آنها که کنار خیابان بساط کردهاند کمی شرایط بهتری نسبت به مغازهها دارند، چراکه بیشتر در معرض دید هستند، کرایه نمیدهند و جنسهایشان ارزانتر است، بنابراین فرصت بیشتری برای سود محدود در این بازار دارند و مغازهای هم در کار نیست که پلمب شود.
آقا مظفر حدودا ۶۰ سال دارد و فروشنده یکی از همین مغازههاست. وقتی وارد میشوم و خود را به صاحب مغازه، معرفی میکنم او را صدا میزند و با قهقهه میگوید: «بیا داخل با تو کار دارند.» بعد رو به من میکند: «با او حرف بزن، خیلی دل پری دارد از این اوضاع.» مرد لاغر اندام با موهای سفید، صورت چروکیده و استخوانی، خیلی سریع خود را به انتهای مغازه میرساند و بعد سر درد دل باز میشود: «مشتریهای ما ۶۰ درصد کم شدهاند. اصلا کسی جرات نمیکند به این سمت بیاید. مشتری میخواهد از اینجا رد شود، با موتور و ون او را دنبال میکنند، میگیرند و به داخل ون میبرند.
مشتریهای محدود ما هم الان فقط خانمهای محجبه و مسن هستند و دیگر فروش قبلی را نداریم. ما هم نمیتوانیم به کسی توهین کنیم و بگوییم این بیحجاب است و آن باحجاب است. یک نفر شال سرش نیست، من نمیتوانم به او حرفی بزنم بنابراین هیچ کاری با او ندارم. بعد هم ما تا به حال کسی را با وضع آنچنانی که برخی میگویند، ندیدهایم و اینها هم که هر روز میبینیم، همه مثل خواهر و مادر و دختر خودمان هستند. معتقدم این طرح هم پایدار نیست و چند ماه دیگر جمع میشود.» او که در روزهای گذشته بارها شاهد صحنههای تعقیب و گریز بوده، معتقد است که برخوردهای اینچنینی اصلا درست نیست و این مسائل باید در خانواده حل شود. «وقتی بگیرند، درگیر شوند و جریمه کنند جز اینکه ملت به نظام و مملکت بدبین شوند، نتیجه دیگری ندارد.» از او میپرسم: «برخی معتقدند بیحجابی باعث فساد شده است، نظر شما در این باره چیست؟» پاسخ میدهد: «هر چیزی را که بخواهیم محدود کنیم، بدتر میشود و جوانها فکر میکنند حالا چه خبر است! جامعه باید از اول درست باشد.
در حال حاضر ما در جامعه هیچ مشکلی جز گرانی نداریم. مشکل ما گرانی است که جوانهایمان به دلیل آن نمیتوانند ازدواج کنند. چرا الان دختر من باید ۴۰ سال رد کرده باشد و نتواند ازدواج کند؟ این مشکل پس چیست؟ ما مملکت خودمان را ول کنیم به مملکت دیگر بچسبیم مشکل حل میشود؟ نه به قرآن. باید به جوانها کار دهیم و موقعیت ازدواج را فراهم کنیم. زمانی که ۸ سال جنگ بود، من رفتم و جنگیدم. در عملیات خیبر در جزیره مجنون بودم و در عملیات مرصاد در اسلامآباد غرب و همین عراقیها که به بیمارستان حمله کردند و همه چیز را از بین بردند حالا شدهاند برادران تنی ما. من ۱۷ سالم بود که به جبهه رفتم و الان هم که باید با این گرانی زندگی کنم. برنج چرا باید برسد به ۱۵۰ تومان؟ مگر برنج گلستان از کجا میآید که اینطور گران میشود؟ چرا یک بسته پنیر کوچک یک شبه ۵ هزار تومان گران میشود؟ حالا ما در این شرایط دنبال این باشیم که چرا شال اینجور و چرا روسری اونجور. این کارها را باید کنار بگذارند به فکر بیکاری و گرانی باشند. چرا با باتوم و ون و موتور دیگران را دنبال کنیم، مگر اسیر گرفتهایم.» میگویم: «به هر حال گفتهاند این مطالبه مردم است.» میگوید: «کدام مردم مطالبه کردهاند که این کارها را انجام میدهند، آخر خودم و زن و بچهام هم از خانه بیرون میآییم دیگر.»
نماز میخوانیم که درست زندگی کنیم و چشم بد نداشته باشیم
ابراهیم و احمد دو برادر هستند؛ یکی ۶۴ سال دارد و آن دیگری به تازگی ۶۶ ساله است. بیشتر از ۴۰ سال است که در بازار کار میکنند و به اصطلاح کاسب هستند. کاسبهای قدیمی که در راسته خیابان ولیعصر بعد از تقاطع جمهوری، لباسفروشی دارند و سر ظهر البته در حالی که هیچ مشتری در مغازه نیست چند دقیقهای درباره آنچه این روزها در خیابانها میگذرد، حرف میزنند. البته که هر دو میگویند؛ حضور گشتها در نزدیکی محل کارشان، چندان تاثیری در بازارشان نداشته است، چون بازارشان مشتری خاص خود را دارد، اما بهطور کل برخوردها را دوست ندارند.
آقا ابراهیم خیلی عصبانی میشود و همانطور که نشسته با صورتی برافروخته از تاثیر نماز و چشم پاک میگوید و اینکه چرا همه مسوولیتها بر عهده زنان است. «کسی که مسلمان است، روزی ۱۷ رکعت نماز میخواند و این ۱۷ رکعت نماز برای چیست؟ برای هدایت او. ما در نماز میگوییم ما را به راه راست هدایت فرما. این یعنی چه؟ یعنی باید پاک زندگی کنیم و به دیگران به چشم بد نگاه نکنیم، اما برخی میگویند، چون ما نگاه میکنیم، زنها را باید چنین و چنان. اینکه نمیشود! اگر آن نماز تاثیری در چشم و نگاه انسان و زندگی درست او نداشته باشد چه فایده دارد. متاسفانه برخی به عنوان برده و کالا به زن نگاه میکنند و فکر میکنند هر کاری که خواستند، میتوانند با او انجام دهند بعد بگویند، چون اینطور بود و اینطور رفتار کرده. پس شما چه؟ تکلیف نفس شما چه میشود؟»
در میانههای صحبت، برادر بزرگتر که تا الان دست به سینه نشسته، یک دفعه دستهایش را باز میکند و با بیحوصلگی میگوید؛ همین دیروز داشتیم با دخترم مهدیس در مترو میرفتیم که یکی از همینها دنبال دخترم افتاد با اینکه دستش به دخترم نرسید، ولی خیلی عصبانی شدم. بعد کیسه مویز و نخودچی را جلو میآورد و دو بار تعارف میکند و منتظر میشود برادر کوچکتر رشته کلام را به دست بگیرد. «ببین خانم، پسر من نمازخوان است، نه اینکه من به او گفته باشم، تا به حال حتی یک کلمه هم نگفتم نماز بخواند و او خود هر روز نمازش را سر وقت میخواند. من اینقدر کیف میکنم صحنه نماز خواندن او را میبینم، چون برای خودش چارچوبی را تعریف کرده و آن را اجرا میکند.
اینجا هم که میآید مدام حواسش هست و اگر مثلا فردا لباسی را ۵ تومن گرانتر بفروشیم ما را سین، جیم میکند که چرا دیروز آن رقم بود و امروز این رقم؟ میخواهم بگویم هر چیزی که انتخابی باشد فرد با جان و دل آن را انجام میدهد و درست اجرا میکند؛ این همه بگیر و ببند ندارد که. اصلا مسلمانی یعنی چه؟ یعنی شما بتوانید نفس خود را در برابر کجروی کنترل کنید و اگر شما در محیط ایزوله دچار کجروی نشوید که دیگر نامش مسلمانی نیست. اتفاقا اگر در برابر همه اینها قرار گرفتید و باز مسیر درست را انتخاب کردید، مهم است.
من همیشه مثال میزنم این چه روزهای است که فرد با چای خوردن من، دهانش آب بیفتد اگر چای خوردن من را دید و دلش تکان نخورد، آن کار بزرگ انسانی انجام شده است.» و همین جا دوباره برادر بزرگتر دستهای قلابشده اش را جلو میآورد و میگوید چرا به جای این کارها مشکل ازدواج جوانها را حل نمیکنند. چرا الان باید در هر خانه چند دختر و پسر مجرد باشد؟ چون اقتصاد خراب است و جوانها نمیتوانند ازدواج کنند. مشکل ما اقتصادی و گرانی است و هیچ مشکل دیگری نداریم.
اکبر آقا که حدودا ۶۳ سال دارد، یکی از عمدهفروشهای قدیمی همین راسته است که البته تکفروشی هم دارد. او اتفاقا یک روز پیش از این گفتگو، به اتحادیه پوشاک رفته و در این باره هم، پای صحبت رییس و روسا نشسته است. حرفهایی از آنها شنیده که معتقد است؛ اصلا شدنی نیست. «در آنجا به من گفتهاند؛ اگر خانمی حجاب ندارد نباید او را به مغازه راه دهم، اما مگر میشود؟ این کار در شأن من و اخلاق و کردار ما نیست. توقع کارهایی را دارند که اصلا شدنی نیست. به ما گفتند؛ مانتو جلوباز نیاور، ما هم نیاوردیم این شدنی است، اما گاهی انتظاراتی از کاسبها دارند که اصلا شدنی نیست در حالی که این موضوع، باید با صداقت و محبت، فرهنگسازی شود. من اوایل انقلاب در انزلی سرباز بودم و با یک سرباز دیگر مامور شده بودیم که تذکر حجاب بدهیم. همکار من میرفت با زنان بد صحبت میکرد و دعوایشان میشد، اما من میگفتم؛ ببخشید خانم من سرباز هستم اگر شما حجابت را رعایت نکنی، من فردا نمیتوانم مرخصی بروم، چون با محبت میگفتم همه رعایت میکردند؛ بنابراین نمیشود که با مردم خشن برخورد کرد.»
اغلب زنانهفروشها در مراکز خرید، نیاز به فروشنده زن دارند، چراکه مشتریها برای پرو لباس با زنان راحتتر است، اما مساله اینجاست که جدای از خریداران، حتی اگر روسری فروشنده زن هم از سرش بیفتد یا عقب برود، باز مساله اماکن و احتمال پلمب برای کسبه پیش میآید. همه فروشندگان در این بازار هم مانند اکبر آقا خوشرو و با حوصله نیستند و برخی اصلا سرشان را برای پاسخ دادن بالا نمیآورند که حرف بزنند و معتقدند نوشتن روزنامهها از این مشکلاتشان هیچ دردی را دوا نمیکند، چون مسوولان به کار خود ادامه میدهند و گوش شنوایی نیست.
اما در مغازههای مردانه فروش، تقاضا آنقدری افت نکرده است که نگران شوند. مثلا سورنا از حدود ۵ سال پیش در این مغازه کفشهای مردانه دارد و میگوید که فروششان تکان نخورده و مثل گذشته است. علیرضا که در مغازه لباس مردانه، کت و تیشرت و شلوار میفروشد؛ معتقد است که این وضعیت کسادی بازار بیشتر ناشی از وضعیت خراب اقتصادی است، چراکه در هر صورت مردم توان خرید ندارند، اما این موضوع را هم رد نمیکند که حضور گشتها در نزدیکی مراکز خرید، فروش او را هم تحت تاثیر قرار داده است.
«در چنین شرایطی مردم کمتر به خیابان میآیند و اگر هم بیایند حضورشان با استرس است، بنابراین کمتر خرید میکنند. البته این اتفاقات در کار من که مردانه فروش هستم به اندازه زنانهفروشها تاثیر نداشته است. مشتریان من بیشتر مرد هستند، اما فروش من هم حدودا نصف شده است و کسانی که با خانواده، همسر یا دخترشان برای خرید میآمدند نیز تقریبا حذف شدهاند. در کل اتفاقات چند هفته گذشته روی کسب و کار همکاران من که زنانهفروش هستند، بیشتر تاثیر گذاشته است.» میگوید همه مدل آدم به مغازشان میآیند، اما مجبور است به برخی تذکر دهد و این تذکر هم باعث ناراحتی و خرید نکردن مشتریان میشود و در نتیجه باز هم به ضرر آنهاست. مهران هم که مغازهاش بیشتر کفشهای مردانه دارد، میگوید؛ این ماجراها تاثیر کمی در فروش اجناسش داشته است و شاید فقط ۱۰ درصد کم شده باشد.
سالار و سهیل دو برادر دیگری هستند که بیشتر کفشهای کلاسیک مردانه دارند، در پاسخ به پرسشها، با هم حرف میزنند و حرفهای هم را تکرار و تکمیل میکنند. میگویند این شرایط در فروش آنها تاثیری نگذاشته و بیشتر فروش در پاساژها کم شده است. «زمانی که گشتها اینجا هستند، کلا فروش کمتر میشود، اما در فروش ما تاثیری ندارد.» وقتی میخواهم از مغازه بیرون بیایم برادر کوچکتر حرفهایش را اینطور تمام میکند: «در کل خانم، من هم با اجبار مخالفم و برایم هیچ فرقی ندارد که یک زن باحجاب باشد یا بیحجاب.» میپرسم درباره نزدیکان و خواهر و همسر خودت هم اینطور عمل میکنی؟ میگوید: «درباره آنها هم اینطور هستم، باید هر طور که دوست دارند، باشد و نباید اجباری باشد.»
مغازه بعدی یک روسریفروشی و فروشنده آن زن جوانی است که میگوید؛ فروشش کم نشده و در کل هم نظرش این است که وقتی حکومت در این زمینه اصرار دارد، باید همان کار را انجام داد، خودش هم حوصله دردسر و بگیر و ببند ندارد و البته در آخرین مغازهای که در این محدوده وارد آن میشوم هم دو زن در حال گفتگو ایستادهاند و در قفسههایشان هم روسریهای رنگارنگ دارند. یکی از آنها به شدت از شرایط پیش آمده در هفتههای گذشته گلایه دارد، میگوید: «دقیقا از ساعتی که اینجا میایستند، فروش همه خراب میشود. همه ناراضی هستند و یکبار رفتیم اعتراض کردیم، اما گفتند؛ وظیفهمان است و البته از حق نگذریم، مدتی به داخل مترو رفتند، اما دوباره برگشتند. بهطور کلی زمانی که مامورها و ونها اینجا هستند، رفت و آمد مردم یکسوم میشود. جز اثری که بر فروش دارد از نظر روانی هم روی همه تاثیر میگذارد.
من اگر بخواهم این روسری را از ترس دیگران، روی سرم بگذارم، ارزش ندارد، چون وقتی رد شدند آن را از سر در میآوردم. به نظرم نه آدمها خیلی ولنگ و باز باشند و نه اینطور که زور بالای سرشان باشد و به آنها بیاحترامی شود.»
از هفته آخر فروردین ماه و انتشار اطلاعیه پلیس درباره آغاز طرح نور، ونها و ماموران گشت در نزدیک اغلب مراکز خرید مستقر شدهاند و برخی مشاهدات خبرنگار «اعتماد» از باقی نقاط تهران از جمله بازار سنتی ستارخان یا پاساژ گلدیس، بوستان یا بازار بزرگ تهران نیز هم تقریبا همین گفته را تایید میکند که حضور ونها در نزدیکی مراکز خرید، باعث کاهش رفت و آمد مردم از آن منطقه و در نهایت کاهش خرید و کسادی بازار شده است و گویا به همین دلیل در ساعاتی از روز، ونها و گشتها به نقاط دیگری از شهر کوچ میکنند. «اعتماد» روز یکشنبه با بیش از ۱۵ نفر از کسبه خیابان ولیعصر، حد فاصل خیابان جمهوری تا چهارراه ولیعصر به گفتگو نشست و نظرات مخالف و موافق را در گزارش آورد، اما طبق گزارشی که بر اساس گفتگو با سه تن از کسبه در فضای مجازی منتشر شده، همه از اجرای این طرح خوشحال و راضی هستند و هیچ کس مخالف آن نیست که در نوع خود، نکته جالب و قابل تاملی است.
از تذکر بالاترین مقام کشوری تا انتقاد یک نماینده مجلس
۳۱ فروردین ماه اطلاعیه شماره سه فرماندهی انتظامی کشور درباره «طرح نور» (عفاف و حجاب) روی خط خبرگزاریها قرار گرفت. در این اطلاعیه آمده بود: «با اجرای طرح نور از روز شنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ بیشتر بانوان این مرز و بوم با مجریان قانون و حافظان امنیت در تعامل، همکاری و همراهی بودند.
گزارشهای میدانی و بررسیهای دقیق با ابزار هوشمند نشان داده است که وضعیت عفاف و حجاب در سطح کشور نسبت به قبل از اجرای طرح مطلوبتر بوده و این شرایط در روزها و هفتههای آینده روند بهتر و مناسبتری خواهد یافت. براین اساس اجرای طرح نور منطبق با خواست و ساخت عمومی جامعه و مسوولان اجرایی کشور و براساس وظایف محوله به پلیس به عنوان مجری قانون در کنار دیگر ماموریتهای امنیتی و انتظامی تداوم خواهد داشت.
برخی شیطنتهای رسانهای توسط جریانسازی معاندین در اجرای سناریوهای ساختگی بر عزم و اراده پلیس تاثیری نخواهد داشت. ناگفته پیداست که پلیس عاری از خطا و اشتباه نبوده و با هرگونه رفتار و کنش اشتباه احتمالی ماموران نیز برخورد خواهد شد. فضای فعلی و راهبرد فراجا در شرایط کنونی حفظ نظم و انضباط اجتماعی در قالبی ایجابی و تذکرهای است و صرفا با هنجارشکنانی که به حریم و حرمت شهروند ایرانی تعدی میکنند برخورد قانونی توام با دقت و حساسیت خواهد کرد.»
البته در همان روزهای نخست اجرای طرح، مهدی فضائلی، عضو دفتر رهبری از تذکر به برخی مسوولان در مساله حجاب و بعد از حواشی پیش آمده بر سر برخوردهای گشت ارشاد خبر داد. توییتی که با هجمهها و حملات زیاد به این عضو دفتر رهبری همراه شد و حامیان گشت ارشاد و لایحه عفاف و حجاب همزمان او را در فضای رسانهای و مجازی زیر بار سنگین حملات خود بردند، اما چند روز بعد این تذکر از سوی سردار جعفری، مسوول قرارگاه فرهنگی و اجتماعی بقیهالله سپاه تایید شد. آنطور که در خبرآنلاین آمده، او گفته است: «یک اشتباهی از جانب عوامل اجرایی طرح نور صورت گرفته و از جانب آقای فضائلی گفته میشود که حضرت آقا تذکری دادهاند و این امر طبیعی است، زیرا یا گزارشات به محضر رهبر انقلاب میرسد یا ایشان در فضای مجازی رویت میکنند.»
محمد صفری، عضو کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها هم یکی از افرادی بود که در روزهای گذشته، نسبت به این برخوردها انتقاد کرد و گفت: «متاسفانه برخوردهای نسنجیده باعث شده که هزینههای بسیار زیادی برای کشور ایجاد شود. وقتی که لایحه حجاب و عفاف وارد مجلس شد، مشاهده کردیم که صرفا نگاهشان جرمانگاری بود. آیا ما برای موضوع حجاب در مدارس و دانشگاهها و فضاهای دیگر توانستیم یک الگو و مدل را تعریف کنیم و به دستگاههای مختلف بدهیم؟ این کار را نکردیم و امروز هم انتظار داریم بهرغم همه فشارهایی که سر مساله حجاب وجود دارد، بتوانیم با فشارهای قضایی و انتظامی این کار را پیش ببریم که هیچ وقت جواب نخواهد داد، بلکه عکس موضوع هم متاسفانه نتیجه میگیریم.
کما اینکه در سال ۱۴۰۱ هزینههای بسیار زیادی را در این رابطه پرداخت کردیم، لذا انتظار داریم مسوولان مربوطه در این رابطه تدبیر کنند. گزارشاتی هم به مجلس شورای اسلامی میرسد و انتظار داریم که مسوولان مربوطه به ویژه وزیر محترم کشور نسبت به این مساله حتما از طریق مشورت با کارشناسان اجتماعی و فرهنگی مشاورههای بیشتری داشته باشد تا انشاءالله بتوانیم شاهد بازخورد بهتری نسبت به موضوع باشیم.» اگر در سایتهای داخلی هم چرخی بزنید، از میان معدود کامنتهایی که در این باره مشاهده میکنید، چندان نگاه مثبتی پیدا نمیکنید.
۳۱ فروردین ماه، سایت تابناک که منتسب به محسن رضایی است، پس از انتشار اطلاعیه پلیس، ۴ نظر ناشناس را در پایین خبر خود منتشر کرد و در میان این چهار نظر، فقط یک نظر موافق طرح، وجود دارد که همان نظر موافق طرح هم، ۲۲ واکنش مثبت (آبی) و ۷۸ واکنش منفی (قرمز) دریافت کرده است.
منبع: روزنامه اعتماد